درآمدي بر وجودشناسي اسلامي .

 

كليد واژگان : مفهوم و اصالت وجود ، ماهيت ، عدم ، وحدت و كثرت .

 

چكيده .

در اين نوشتار به اولي ترين بحث وجودشناسي ، پرداخته ميشود مانند مفهوم وجود و نوع آن و رابطه ي آن با ماهيت و عدم ، و مسئله ي اصالت وجود و نقدي بر آن ، كه چرا فقط عينيت خارجي شيء را به وجود بدون ماهيت نسبت ميدهيم ، و همچنين به وحدت و كثرت وجود و ماهيات ( كه شيخ اشراق بر اين مسئله توجه داشت ، البته طبق نظر شهيد معظم مطهري ) ، كه با دلايلي وحدت را براي ماهيات و وجود ( هر دو ) ، قائل ميشويم .

ادامه نوشته

خير از منظر قرآن و عترت ( علیهم السلام ) .(۳)

ادامه نوشته

خير از منظر قرآن و عترت ( علیهم السلام ) .(۲)
ادامه نوشته

خير از منظر قرآن و عترت ( علیهم السلام ) .(۱)

 

مقدمه .

امام هادي ( عليه السلام ) در زيارت شريف جامعه كبيره[1] ، فرمودند :

السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ ... وَ دَعَائِمَ الْأَخْيَار وَ ... وَ جَعَلَنِي مِنْ خِيَارِ مَوَالِيكُمُ ... وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَار وَ .... فِعْلُكُمُ الْخَيْر ... إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه‏ ... مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَخْيَار .

در جملات نوراني فوق ، اهل بيت ( عليهم السلام ) ، تكيه گاه اخيار و نورشان مي باشند ، فعلشان خير است و بطور كلي ، هر كجا از خير يادي شود ، آنها از پيشگامان اجراي آن و اصل ، اساس و فرعيات مربوط به آن خيراند تا جائيكه معدن ، محل آرامش و نهايت هر خيري اند و اين محمد و اهلبيت اويند ( عليهم السلام ) كه از اخيارند . و خدا ما را از وارثان خير كننده ي آنها ، قرار دهد .

حال ، پرسشي مهم براي طالب حقيقت و معرفت پديد مي آيد ، آنكه : خير چيست ؟

براي پاسخ ، بايد ، در ابتدا‌ ، به منابع و روشي كه ما را به پاسخ آن پرسش رهنمون مي سازد ، توجه و تأمل كنيم .



[1] اين زيارت شريف ، از زيارات معتبريست كه ( خود ) توجه به متن آن ، حكايت از صحت عالي آن ميرساند . و در كتاب مهم شيخ صدوق ( من لايحضر الفقيه ، ج2 ص 609 ) روايت شده است ( همچنين در مفاتيح الجنان ، شيخ عباس قمي ) ، تاجايي كه شرحهاي مختلفي بر آن مباركه ، مسطور شد . هرچند ، بعضي حديث را ضعيف و بي سند دانسته اند ، اما حقيقت آنست كه ( تا جائيكه نگارنده بر آن اطلاع دارد ) انتقادات به اين زيارت شريف ، اكثرا از ناحيه ي تقيه و يا بي اطلاعي از مقام اهلبيت عليهم السلام و يا از كمبود توان علمي منتقدين حكايت دارد . اما بنظر نگارنده ، بررسي سند و نظرات علماي شيعي بايد ، در نوشتاري مستقل پرداخته شود .

ادامه نوشته

تقيه چيست ؟

 

تقيه كلمه ايست كه از فعل " وقي " بوجود آمده است .

كه اين فعل با معناي باز داشتن ، نگه داشتن ، حفظ كردن – بكار مي رود .

شايان ذكر است كه " تقوا " هم از اين فعل ساخته مي شود .

در لغتنامه عربي " العين " آمده است :

تقوى ، در اصل " وقوى " بوده و سبس " و " در اثر فتحه ، بدل به " ت " شده است . و به همينصورت ، " تاء " در تقية .

بس تقيه نوعي حفظ كردن است ( حفظ جان و مال ، خود  و ديگران ) ، بدين صورت كه در ظاهر ، موافقت و صلح و دوستي با هر آنچه كه ناپسند شخص آيد اما در باطن مخالفت شديد با آن چيز است .

شايان ذكر است كه :

تقيه ، سكوت و سكون و بي طرفي و بي توجهي و بي تفاوتي ، در برابر اوضاع و احوالات حاكم ( موجود ) نيست بلكه نوعي حركت و پويش همراه با رشد است كه مي توان به آن جهاد تمام عيار ناميد . اما جهادي بي صدا و بي هياهو ، بي ساز و برگ ظاهري .

شايان ذكر است كه اين تعريف ، بر گرفته از روايات و تاريخ زندگاني اهلبيت عليهم السلام مي باشد .

زيرا از طرفي در روايات آمده است : التَّقِيَّةُ مِنْ دِينِي وَ دِينِ آبَائِي وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ ( الكافي ج : 2 . ص : 219 ) يعني : تقيه از دين من و يدران من است و كسي كه تقيه ندارد ايمان ندارد . و از طرف ديگر، براي نمونه نمي توانيم لحظه ي سكوت و بي تفاوتي را در زندگاني اهلبيت عليهم السلام ببينيم ، چه در زندان و چه در حكومت ، چه در دوري ظاهري از زندگاني سياسي چه در قيام و جنگ با دشمن .

بنابراين، مهم آنست كه انسان چگونه از اين مسله استفاده كند ، كه اين مهم را هم اهلبيت مشخص فرمودند . در روايت است كه امام صادق عليه السلام فرمودند : التَّقِيَّةُ فِي كُلِّ ضَرُورَةٍ وَ صَاحِبُهَا أَعْلَمُ بِهَا حِينَ تَنْزِلُ بِهِ ( من ‏لايحضره‏الفقيه . 3 . 363 ) يعني : تقيه در هر امر ضروري نياز است و صاحبش بهتر مي داند كه چگونه از آن بهره ببرد . و اين " بهتر دانستن " ، يعني تشخيص موقعيت را دادند زيرا براي ضايع نشدن ( بي ثمر نماندن )  هر عملي ، بايد به اندازه طاقت مخاطب ( مخصوصا طاقت عقلي ) كار كرد . و اين حديث گواه اين مطلب است كه :

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ( صلي الله عليه و اله ) إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ  ( الكافي . 8 . 268 )

يعني : ما انبيا امر شده ايم كه به اندازه طاقت عقول مردم ، سخن بگوييم .

و اين همان حقيقت تقيه است .

 

چشم چرانی مردان یا بی حجابی زنان !!

 

یکی از مسائلی که در بحث از فلسفه حجاب زنان ، مطرح می شود اینستکه آیا خداوند تبارک و تعالی حجاب را برای زنان واجب کرد تا مردان به گناه نیافتند بعبارت دیگر آیا این زن است که مرد را و بطور کلی جامعه را به سمت ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی سوق می دهد ؟

 

 

ادامه نوشته

جایگاه پرسش در زندگی بشری .

 

حیات زندگی بشری به تعقل و تفکر بشر بسته است . زیرا تعقل تنها عامل تمایز بین بشر و لا بشر است و تعقل هم صورت نخواهد پذیرفت اگر پرسشی نباشد . پرسش از چه چیزی ؟
ادامه نوشته

مقاله : عبدالمطلب شخصيت پنهان در سوره فيل.

 

اين مقاله در سايتهاي مختلف منتشر شده است مانند بازتاب ( 29/1/1385 ) . باشگاه انديشه ....

 

کلید واژه : عبدالمطلب قرآن سوره فيل اسلام دين پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم

ادامه نوشته

امنیت اعتقادی .

 

یکی از مباحثی که باید در مسئله " ارتقای معرفت دینی " مورد بحث قرار گیرد " امنیت اعتقادی " است که می تواند از بخشهای مهمی تشکیل شود مانند خرافه زدایی ، که این بخش همراه با شناخت صحییح و متناسب اقشار جامعه با حقایق دینی میسر است .

در ذیل واقعه ی را آقای محمدجواد فاضل لنکرانی در مورد یکی از مدعیان ارتباط با امام زمان ( روحی له الفداء ) ، و لزوم توجه و بیداری اقشار جامعه و مسوولین حکومت و اهمیت مسئله امنیت اعتقادی از نگاه مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی ( علیه اسلام ) مطرح می کنند که شایان توجه فراوان می باشد :

ادامه نوشته

فلسفه سیاسی .

 

نوشتار حاضر در چهار بخش ارائه شده است :

تعریف فلسفه سیاسی . تاریخ فلسفه سیاسی . عامل ظهور فلسفه سياسي . فلسفه سياسى يونانى و اسلامى .

ادامه نوشته

لیلة الرغائب .

 

لیلة الرغائب، اصطلاحیست که به اولین شب جمعه ماه مبارک رجب اطلاق می گردد.

رغائب ، جمع رغیبة از ماده رغب می باشد . که در لغتنامه های عربی ، به حرص و بدنبال آن طمع شدید به یک شیء اطلاق می شود .

شایان ذکر است که حرص یعنی ارادت و میل شدید ، و طمع ( ضد یأس ) یعنی امید زیاد می باشد .

ادامه نوشته

ندای فرشته ی بنام داعی در شبهای ماه مبارک رجب .

 

در کتاب اقبال سید بن طاووس علیه الرحمه ، صفحه 628 ، بنقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمده است : 

خداوند تبارک و تعالی ملکی بنام داعی ( دعوت کننده ) در آسمان هفتم مامور پیام رسانی به مومنین و حاجتمندان در ماه رجب کردند ، که آن ملک از اول شب تا صبح ، دائما ندا سر می دهد که خوشا بحال ذاکرین ، خوشا بحال اطاعت کنندگان خدا ، ( آن ملک در ادامه می گوید ) خداوند تبارک و تعالی می فرمایند من همنشن کسی هستم که با من همنشین است ، و مطیع کسی هستم که مطیع من هست ، آمرزنده کسی هستم که از من طلب آمرزش کند ، ماه رجب ماه من است ، و این عبد عبد من است  . این رحمت رحمت من است ، پس هر کس که منرا خواند در این ماه ، اجابتش کردم و از من طلب کرد او را عطا کردم و هر کس هدایت خواست هادیتش کردم و این ماه را حبل (امان و عهد و ریسمانِ وصل ) بین خودم و بنده ام قرار دادم ، پس هر کس به آن چنگ زد به کمک این ماه ، به من وصل شده است . 

 

عن النبي صلی الله علیه و آله و سلم ، أنه قال إن الله تعالى نصب في السماء السابعة ملكا يقال له الداعي فإذا دخل شهر رجب ينادي [نادى‏] ذلك الملك كل ليلة منه إلى الصباح طوبى للذاكرين طوبى للطائعين و يقول الله تعالى أنا جليس من جالسني و مطيع من أطاعني و غافر من استغفرني الشهر شهري و العبد عبدي و الرحمة رحمتي فمن دعاني في هذا الشهر أجبته و من سألني أعطيته و من استهداني هديته و جعلت هذا الشهر حبلا بيني و بين عبادي فمن اعتصم به وصل إلي .  

 

 

پاسداران شبهای رجب!!!

برای همه ی انسانها دعا و طلب خیر کنید ( مخصوصا تعجیل فرج امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ) . 

انَّ معَ العُسرِ یُسرا . ( سوره مبارکه شرح . آیات 5 و 6 ) .

 

ترجمه : حتما در معیت و همراهی هر عسری ، یسری هم وجود دارد .

عسر ، به هر چیزی که از نوع و ماده رنج و تعب و درد باشد گویند .

و یسر ، به هر چیزی که از نوع آسانی و آسایشی و راحتی باشد ، گویند .

خداوند در این آیه ، عسر را در معیت و همراه یسر قرار دادند و این ترکیب در آیه ( عسر و بعد یسر ) را دو بار در دو آیه بدنبال هم ، بیان فرمود . ( شاید از جهت تاکید باشد ) .

ادامه نوشته

زیارت حضرت رسول علیه و آله السلام  از راه دور .

 

زیارت کردن در عمل ، از ماده و نوع ملاقات کردن است ولی در باطن از ملاقات کردن  بکلی متفاوت است. زیرا وجه تفاوتش ، در ماهیت و حقیقت ایندو ( ملاقات و زیارت ) عمل است .

یکی از زیارات ممدوحه که در جوامع روایی ما مانند یک ستاره می درخشد زیارت سید الانبیاء و المرسلین است آنهم از راه دور .

ادامه نوشته

شخصيت فلسفی ابن رشد از نگاه شهيد مطهری ( رحمة الله عليه ) .

 

کليد واژه ها : شهيد مطهری . ابن رشد . غزالی . ابن سينا . تاريخ فلسفه اسلامی .

ادامه نوشته

دکتر شریعتی از نگاه استاد حیدر رحیم پور ازغدی ( دوست دکتر ) .

 

منبع : رادیو ایران. اخبار ساعت 8 صبح . روز 29/3/1386 .

 

روابط روحانیت و دکتر و شاه .

دکتر به من می گفت ساواک برای امید به آنکه با روحانیت درگیر باشم به من فرصت بیشتری می دهد ولی اصل قضیه بود توی گرفتاری اخیر من ، مرتب نمی دانم جند بار شش بار یا هشت بار ، عصر به عصر منرا ده ضربه شلاق می زدند و بعد حرفشان این بود که تو ما را فریب دادی تو شاخه دانشگاهی خمینی بودی و ما خیال کردیم که تو مخالف روحانیت هستی .

بعد هم تمام حرفشان این بود که تو بیا وزیر فرهنگ و علوم بشو ، و من می گفتم من خودم را نمی توانم اداره کنم چطور می توانم فرهنگ و علوم را ادراه کنم .

ولی من به شما می گویم ، خدا شاهد هست اگر قبول می کردم شاید یکسال نمی گذشت که اگر با شاه ( عهد ) می بستم نخست وزیرم می کردند ، اگر با آمریکا می بستم رئیس جمهورم می کردند ولی دیگه همه چیز بودم غیر علی شریعتی .

گفت بالاخره جان در بردم ولی خیال نمی کنم آزاد بگذارند آنها تصمیم شان را گرفتند که دیگه منرا از صحنه خارج کنند حالا چطور ، نمی دانم .

 

روابط شهید مطهری و دکتر شریعتی .

البته ایشان باهم اختلاف فکری داشتند الا ما شاء الله . شریعتی در مقابل مطهری درباره علوم اسلامی بسیار بسیار مبتدی بود ( و اصلا قابل مقایسه نیستند ) .

ولی در جذبه ی که برای مردم داشت من خیال نمی کنم بعد از امام در بین جوانان و مردم به اندازه شریعتی جذبه داشته و مردم را بسوی دین جذب کرده باشد . همینطور در جامعه شناسی مطهری به گرد شریعتی نمی رسد نه که چون دکتر جامعه شناسی خوانده بود بلکه برای آنکه استعدادش را داشته بود .  

 

نظر پدر دکتر( استاد تقی شریعتی ) نسبت به او .

پدرش به من می گفت : کلیات انتقادتان 8 تا است ولی استاد مطهری ، انتقادات مهم و بزرگش 4 تا بود . من بجان خود علی 16 انتقاد به او دارم .

دکتر می گفت من غلط نوشتم آی مسلمانها شما درستش کنید . این آزادی و تواضع منحصر خودش بود .

پدرش می گفت من دو برابر مطهری از او غلط گرفتم ولی علی پاک و صادق است .  

 

ساده زیستی دکتر .

ایشان ساده زیست نبوده بلکه هیچی زیست بودند . هیچ وقت هیچی نداشت .

یک ماشین داشت که همیشه باید با هول دادن روشن می شد .

او به سنت حضرت مجتبی علیه السلام عمل می کرد روز لباسهای زرباف ولی در باطن هیچ جیزی نداشت . ( مخصوصا در جمع دانشجویان شیک می پوشید اما در باطن هیچی نداشت ) .

بخاطر همین هم بود که خانمش همیشه بخاطر تیپش ، از او ناراضی بود .

 

 

اوصاف زندگی اهالی گورستان از زبان حضرت امیر المومنین علی علیه الصلوة و السلام  .

 

حضرت امیر علیه السلام در شرحی بر آیه " الهکم التکاثر حتی زرتم المقابر " که در خطبه 212 ( یا 221 ) نهج البلاغه آمده است ، می فرمایند :

 

..... اهل گورستان همسایگانی هستند که با هم انس نمی‏گیرند،

ادامه نوشته

نظرات مرکز اسلامی هامبورگ در مورد گناه معصوم (صلی الله و علیه و آله و سلم) .

 

مرکز اسلامی هامبورگ(www.izhamburg.com)، بنابر درخواست حقیر ، در تفسیر از آیه 2 سوره فتح ، چنین بیان کرده اند . با تشکر و سپاس فراوان .

 

دوست عزیز! با سلام . نخست باید توجه دشته باشید که به تصریح خود قرآن کریم ( سوره آل عمران / 7 ) آیات قرآن را باید در نسبت با یکدیگر معنا و تفسیر نمود . و گرنه در کشف و فهم ، مقصود اصلی خداوند دچار اشتباه خواهیم شد . در قرآن ، بارها تصریح شده که پیامبر (صلی الله و علیه و آله وسلم) و اهل بیت (علیهم السلام) او پیراسته ی از خطا و گناهند : مثلاً در مورد پیامبر می فرماید : « و ما ینطق عن الهوی إن هو و حیٌ یوحی » ( پیامبر تحت تأثیر هوای نفس خود سخن نمی گوید و آنچه که می گوید وحی ای است که از جانب خداوند بر او شده است . ) و یا وقتی به مومنان ، امر می کند که " ما اَتاکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا " ( آنچه را که پیامبر به شما می گوید عمل کنید و آنچه را که نهی می کند پرهیز نمائید ) . طبیعی است که اگر پیامبر ، پیراسته ی از خطا و گناه نبود هرگز خداوند فرمان نمی داد که در همه امور از او پیروی شود . در مورد اهل بیت (علیهم السلام) هم صریحاً می فرماید : " انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت لیطهرکم تطهیراً " ( یعنی خداوند پلیدی را از شما اهل بیت برداشت تا شما را کاملاً پاکیزه نماید . ) پس معلوم می شود که گناه در آن آیه ، نمی تواند چه مفهوم متعارف آن باشد . لذا مفسّران برای آن تفسیرهای مختلفی کرده اند ، از جمله گفته اند منظور از گناه در اینجا ، محدودیت هایی است که پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در راه رسیدن به اهداف خود داشته است و خداوند ، به او وعده می دهد که این کاستی ها را جبران نماید تا پیروزی کامل حاصل آید . و این با ابتدای آیه تناسب دارد .

و نیز گفته اند منظور از گناه ، گناه و کاستی های امت است .

یک معنای دیگر گناه ، گناه مرتبه ای است . منظور از آن این است که پیامبر به دلیل مقام بالای معنوی و نزدیک زیادی که به خدا داشته است . حتّی برخی از اموری که برای دیگران مباح و جایز است برای پیامبر که به تناسب با شأن آن حضرت گناه محسوب می شده است . با آنکه آنحضرت به دلیل زندگی مادی و دنیوی که داشته باید آنها را انجام می داده است .

در هر صورت قطعاً از این آیه ، گناه پیامبر استفاده نمی شود .

بسم الله الرحمن الرحیم .

 

در پاسخ به بعضی از نظراتی که در مورد چند پست گذشته ( بخشش گناه پیامبر معصوم ) ،  چند نکته را قابل ذکر می دانم :

1. هدف از طرح اینگونه مطالب ، فقط در جهت عینیت بخشی به جایگاه تعقل و تفکر و تدبر ( که هر کدامشان با دیگری تفاوت معنایی دارد ) در اسلام است . زیرا بر تامل کنندگان قرآنی ، پوشیده نیست که اهمیت دهی قرآن ( و در موازات آن اهلبیت علیهم السلام ) به جایگاه عقل آنقدر رفیع و با عظمت است که میتوان گفت قرآن برای عاقلان و متفکران و متدبران ، نازل شده است و بس .

2. بعضی از دوستان ، خرده گرفتند که چرا جواب و سوال ، با هم بیان نشد ! در حالیکه حقیر ، قبل از پست سوال ، به جواب آن هم توجه و علم داشتم . که شاهد بر این مدعا ، طرز بیان سوال ( اعم از بیان آیات ، و چینش کلمات در ترکیب سوال ) می باشد . ولکن ، با توجه به هدف طرح این مطلب ، و برای آگاه شدن از نظرات خوانندگان محترم ، لازم به چنین کاری بود .

3. بعضی از دوستان ( مانند خواهر نیوشا ) ، متاسفانه ، با یک بی حوصلگی و بی انفصافی ، حکم غیر عاقلانه را از این مطلب اخذ کردند . چرا که اگر به متن سوال ، با دقت می خواندند دیگر ، هیچ گونه نتیجه این چنینی را بیان نمی کردند و اگر حداقل انصاف را رعایت می کردند شاید ایشان را ( در ابتدا ) به تفکر وادار می کرد .

4. همانطور که بعضی از دوستان بیان فرمودند : کلمه ذنب ، در این آیه ( با نگاه ابتدایی و اولی ) ، و با توجه به جایگاه پیامبر علیه السلام در اسلام ( یعنی معصومیت پیامبر ) ، به معنی گناه ( که معنی اسلامی از کلمه ذنب می باشد ) ، مد نظر نیست بلکه به معنی امر خلاف هر چیزی ، اطلاق می شود . که بعضی از مفسیرین شیعه ، به استناد معنی لغوی ( غیر اسلامی ) کلمه ذنب ، بیان فرمودند که منظور از گناه ، اعمال رسول علیه السلام است که در نظر اهل مشرک ناپسند بود مانند دعوت به توحید ، و همینطور کلمه " غفر " ، به معنی پوشاندن آن اعمال به اصطلاح ناپسند می باشد . و علت این پوشش هم ، آن فتح عظیم بود ، که باعث شد رسول علیه السلام و یارانش ، برای همیشه ، راحتر از قبل ، وظایف خود را انجام دهند .

5. در روزهای آتی به امید باری متعال ، در مورد این آیه ، سوالات و مباحثی که مطرح می باشد منتشر خواهم کرد . بدیهیست که نظر حقیر ، فقط آنچه که در بند 4 بیان شد ، نمی باشد چرا که نظر فوق ، نظری ابتدایی می باشد . چون قرآن دارای بواطنی است که اگر در هر زمان ، حجاب از آنها کنار رود ، میسوزاند هر آنچه که باید بسوزند ( در عشق و فنای دوست ) .   

6. از دوستان و خوانندگان عزیز استدعا می کنم در این مباحث ، بطور دقیق و هوشمندانه وارد شوند ، و فقط متوقف به نظرات دیگران ( و یا تفاسیر موجود ) نشوند که این همه خسران ، انشاء الله از شیعیان و محبین اهلبیت علیهم السلام ، برداشته شود .

موعظه جاویدان از حضرت صادق آل محمد ( صلوة الله و سلامه علیهم ) .

 

جناب فرید الدین عطار نیشابوری در بخش نخست کتاب تذکرة الاولیاء می نویسد :

 

نقل است که يکبار داود طايی پيش صادق آمد و گفت : ای پسر رسول خدای! مرا پندی ده که دلم سياه شده است .

گفت : يا اباسليمان ! تو زاهد زمانه ای . تو را به پند من چه حاجت است .

گفت : ای فرزند پيغمبر ! شما را بر همه خلايق فضل است و پند دادن همه ، بر تو واجب است .

گفت : يا ابا سليمان ! من از آن می ترسم که به قيامت جد من در من زند که حق متابعت من نگذاردی ؟ ( و یا ) اين کار به نسبت ( کار من ) صحيح و به نسبت ( کار من ) قوی نيست ( یعنی مانند من ، همت آنچنانی را بخرج ندادی ). ( و یا ) اين کار به معاملت ، شايسته حضرت حق بود .

داوود بگريست و گفت : بار خدايا ! آنکه معجون طينت او از آب نبوت است و ترکيب طبيعت او از اصل برهان و حجت ، جدش رسول است و مادرش بتول است ، او بدين حيرانی است .

داوود که باشد که به معامله خود ( به کارهای خالصانه خود ) معجب شود .

همشيره‌ي ماه ، دخت خورشيد .

 

شعري از آيت الله العظمي وحيد خراساني در مدح حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها .


اى دخــتـر عــقــل و خــواهــــر ديـن               وى گــــوهــــر دُرج عــزّ و تــمــکــيــن

عـــصـمـت شـده پـاى بـنـد مــــويت               اى عــلـــم و عــمــل مـــقــيـم کـويت

اى مــيــوه‌ي شـــاخســـار توحـــــيد              هــمــشــيـره‌ي ماه و دخت خورشــيد

وى گــــوهــــر تــــاج آدمـــــيـــــــــت              فــــرخـــنـــده نــگــيــن خـــاتــمـــيـت

شـــيـطـــان بــه خـطـاب قـم براندند               پــس تـخــت تــو را به قـم نـشــانـدند

کاين خانه بهـشـت و جــاى حوّاست              ناموس خداى جايـش ايـن جـــــاسـت

اندر حــرم تــو عــقــل مــات اســــت              زين خاک که چشمه‌ي حـيات اســـت

جسمـى که در اين زمين نهان است              جـــانى ست که در تن جــهـان اسـت

ايــن مـــاه مــنـيــر و مـــهـــر تــابــان              عکــسى بــود از قـــم و خـــــراســـان

هـر کـس به درت به يک اميدى ست              محــتــاج تــر از همه "وحيدى" ســـت

بخشش گناه پیامبر معصوم ( صلی الله و علیه و آله ) !!! .

 

آیا انبیاء عظام ، بخصوص جناب سید الانبیاء حضرت محمد صلی الله و علیه و آله ، گناه می کنند ؟ آیا انبیاء معصوم نیستند ؟

علت طرح این سوال ، آیه دوم سوره فتح می باشد که می فرماید :

 

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏  إِنّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحًا مُبينًا (1) لِيَغْفِرَ لَكَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطًا مُسْتَقيمًا (2) .

 

ترجمه آیات : ما تو را پيروزى بخشيديم [چه‏] پيروزى درخشانى! (1)

تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو در گذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدايت كند. (2)

 

همانطور که ملاحظه می کنید ، در آیه دوم ، صحبت از بخشش گناهان کسی است که او و اهلبیتش علیهم السلام ، بضرورت جایگاه و مقامشان در بین خلایق ، باید از هر گونه رجس و پلیدی مصون باشند تا هادی کاملی برای بشریت محسوب شوند ، اما براستی آن بخشش مذکور و آن گناهان گذشته و آینده ( که در آیه دوم آمده است ) چه معنا و چه منظوری را می رساند ؟ 

 

نظر شما چیست ؟  

بسم الله الرحمن الرحیم .

 

قابل توجه داوطلبین مجاز به انتخاب رشته آزمون كارشناسى ارشد در رشته اللهیات ( کلام و فلسفه اسلامی ) .

 

تا چند روز دیگر ، کارنامه اولیه داوطلبین مجاز به انتخاب رشته آزمون كارشناسى ارشد اعلام می شود . بهمین جهت لازم دیدم که رشته جدیدی که از سال گذشته تحصیلی ، در دانشگاه قم شروع بکار کرده است – و حقیر هم یکی از دانشجویان این رشته هستم - معرفی کنم .

 

رشته شیعه شناسی با گرایش کلام ، با پیشنهاد حضرت حجه الاسلام و المسلمین دکتر محمود تقی زاده داوری ، که ریاست موسسه شیعه شناسی و معاونت پژوهشی دانشگاه قم را هم بر عهده دارند ، بوجود آمد و  به مدیر گروهی ایشان در دانشگاه قم شروع بکار کرد .

ادامه نوشته

حَمَلَةُ کتابُ الله .

( اهلبیت علیهم السلام و فهم حقایق قرآن ) .

 

قرآن آخرین و جامعترین کتاب آسمانی است . که معجزه ی جاویدان و پاینده تا قیامت می باشد . پس لازمه ی وجودی برای این معجزه الهی ، آنست که در هر لحظه معجزه باشد و طبیعتا به یک زمان و مکان خاصی تعلق نگیرد .

 

ادامه نوشته

فیش 6 . ( چیستی دین )

تعریف مرحوم اقبال لاهوری از دین.

 

چیست دین برخاستن از روی خاک   تا ز خود آگه گردد جان پاک

 

حاشیه . ایشان در این بیت ، دین را تعریف نکردند بلکه دینداری را تعریف کردند .

اما توضیح مختصر شعر : دیندار به کسی می گویند که دست از تعلقات و وابستگیهای خاکی و دنیایی بکشد تا خود را بشناسد و  این امر میشر نمی شود مگر زمانیکه جان( روح ) آدمی آلوده به غبار حاصل از خاک( دنیا ) نشده  باشد  .

 

مأخذ : کلیات اشعار فارسی اقبال . مجلد چهارم . فلک عطارد . دین و وطن . ص 304.

فیش 5 . ( چیستی دین )

تعریف شهید محمد جواد باهنر از دین .

 

دین عبارت است از نظام اعتقادى، عملى و اخلاقى به هم پیوسته‏اى است که از جانب خدا بر پیامبران وحى شده است ‏تا مردم را بر آن اساس، ارشاد و راهنمایى نمایند .

 

حاشیه. ایشان دین را یک مجموعه نظاممند می دانند که تمام بخشهایش بهم وابسته و تنیده اند .

شایان ذکر است که شاید منظور شهید از "عملی " در خط اول ، مسائل فقهی و حقوقی باشد .

 

مأخذ : کتاب معارف اسلامی . چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامی . سال 61 . ص 70 .

فیش 4 . ( چیستی دین )

تعریف آیت الله جعفر سبحانی از دین.

 

دين يك معرفت و نهضت همه‏جانبه به سوى تكامل است كه چهار بعد دارد:

اصلاح فكر و عقيده، پرورش اصول عالى اخلاق انسانى، حسن روابط افراد اجتماع، حذف هرگونه تبعيضهاى ناروا.

 

همه اين ابعاد در پرتو ايمان به خدا تحقق مى‏پذيرد. اينك ما همه اين ابعاد را به صورت فشرده مطرح مى‏كنيم:

 

ادامه نوشته

فیش3 . ( چیستی دین )

تعریف دکتر اعوانی ( رئیس موسسه حکمت و فلسفه ایران ) از دین .

 

دين ، خطاب خداوند است‏به انسان از طريق وحى.

پس دين دو جنبه دارد: يكى الهى و ديگرى بشرى. بدين معنى كه يك طرف دين خداوند است و طرف ديگر آن انسان. پس مواجهه انسان است‏با خداوند، مطلق است یا مقيد.

دين، سراسر و يكپارچه، معناست. از اصول عقايد دين، مانند توحيد، نبوت، معاد، عدل و امامت گرفته تا فروع دين، همه حقايقى است قابل فهم .

 

حاشیه . طبق نظر ایشان تمامی ادیانی که غیر آسمانی هستند ، دین محسوب نمی شوند و همینطور تمامی مکاتب ساخته شده ( توسط انسان ) غربی .

 

مأخذ : وبلاگ نیلوفر ( استاد مصطفی ملکیان ) .

فیش2 . ( چیستی دین )  

موضوع : تعریف دین در مکتب اگزیستانسیالیسم .

 

در این مکتب با توجه به نظرات منتشر شده از اندیشمندانشان ، دین را اینگونه تعریف می کنند : حالت اشتياق و دلبستگى نسبت به وجود ويژه انسانى (و حتی وجود به طور كلى ) .

اما سوالی که در این مقام برای فهم بیشتر از این تعریف ، قابل طرح است اینکه :

منظور از وجود ( که در تعریف دین بیان شده ) چیست ؟ و آیا این نوع نگاه ، نگاه اومانیستی نیست ؟ و بطور کلی منظور از اصالت وجود از نگاه این مکتب چه می باشد ؟

 

این تعریف از دین ، در مقاله " بُعد فراموش شده دين " از پل تيليش (1886 - 1965) اگزيستانسياليست آلمانى ، و با ترجمه جمال كاظمى ، در سایت pajoohe.com منتشر شده است .

 

در انتظار نظرات گرانبهایتان .

طرح پژوهشی . ( چیستی امامت و ولایت اهلبیت علیهم السلام)

 یکی از مباحث مهم مطرح در شیعه ، موضوع امام شناسی است .

ادامه نوشته