فیش 4 . ( چیستی دین )
تعریف آیت الله جعفر سبحانی از دین.
دين يك معرفت و نهضت همهجانبه به سوى تكامل است كه چهار بعد دارد:
اصلاح فكر و عقيده، پرورش اصول عالى اخلاق انسانى، حسن روابط افراد اجتماع، حذف هرگونه تبعيضهاى ناروا.
همه اين ابعاد در پرتو ايمان به خدا تحقق مىپذيرد. اينك ما همه اين ابعاد را به صورت فشرده مطرح مىكنيم:
الف. اصلاح فكر
ذهن انسان، خلاپذير نيست و بدون عقيده نمىتواند زندگى كند. مذهب در اين باره مىگويد: جهان خروشان ماده، از نظر وجود و از نظر نظام، مخلوق موجود برتر و والاترى است كه ماده را آفريده و به آن نظام بخشيده است.
ذهن انسان پيوسته با سه پرسش همراه است. اين پرسشهاى سهگانه عبارتند از: از كجا آمدهام؟ براى چه آمدهام؟ به كجا خواهم رفت؟
هر سه سؤال از نظر يك فرد خداشناس، داراى پاسخ روشن است; در حالى كه در مكتب مادى، هرسه پرسش فاقد جواب مىباشد. اين جاست كه بايد گفت مذهب ابعادى دارد و يكى از ابعاد آن، اصلاح فكر است. با مقايسه محتواى مكتب الهى و مادى مىتوان گفت كه فكر در سايه مذهب به تكامل مىرسد، درحالى كه محتواى مكتب ماديگرى، سراپا ابهام و جهل و ناآگاهى است و احيانا غيرمعقول. زيرا چگونه مىتوان باور كرد كه ماده جهان بر خود نظم و نظام بخشيده است.
ب. پرورش اصول اخلاقى
مذهب پشتوانهاى براى اصول اخلاقى است. زيرا رعايت اصول اخلاقى با يك سلسله محروميتها همراه است. مثلا فداكارى، كمك به نيازمندان، رعايت امانت، و... كه هريك از اصول مسلم اخلاقى است و رعايت اينها خالى از رنج و دردسر نيست. هرگاه فكر را از طريق مذهب اصلاح كرديم و يادآور شديم كه خداوند به رعايت اين اصول دستور داده است و آنها را به صورت تكليف بر ما لازم كرده است و براى مخالفتبا آنها كيفرهايى وجود دارد، در اين صورت اخلاق به عنوان يك وظيفه دينى، خود به خود اجرا مىشود. در غير اين صورت اخلاق به صورت تذكرات و يادآوريهايى خواهد بود كه ضامن اجرايى ندارد، گروهى آنها را رعايت كرده و گروهى زيرپا مىنهند.
ج. حسن روابط افراد جامعه
همان طور كه مذهب پشتوانه اخلاق است، پشتوانه اصول اجتماعى نيز هست. در افراد مذهبى، اصول اجتماع، تكليف مقدس است. و در غير اين افراد، به صورت قانونى خواهد بود كه فقط در پرتو قدرت پليس و نيروى نظامى اجرا مىگردد و آنجا كه از قلمرو قدرتهاى مادى بيرون است، اصول اجتماعى و قوانين كشورى ضامن اجرايى ندارد. اين مساله با مراجعه به زندگى افراد غير مذهبى روشن مىگردد.
د. حذف تبعيضهاى ناروا
افراد مذهبى، همه انسانها را مانند دندانههاى شانه تلقى كرده و همگان را مخلوق خدا مىدانند، در اين صورت تبعيض چرا؟! پرخورى گروهى و گرسنگى گروهى ديگر چرا؟!
اكنون كه با ابعاد چهارگانه مذهب آشنا شديم، از تذكر دو نكته ناگزيريم:
اولا هر مذهبى نمىتواند پديدآورنده اين چهار بعد در حيات فردى واجتماعى انسان باشد. مذهبى مىتواند خود را در اين چهار بعد به روشنى نشان دهد كه برپايه عقل استوار باشد. در غير اين صورت، مذهبسر از خرافهپرستى، رهبانيت، فرار از زندگى مثبت، گرايشهاىمنفى نيمه عرفانى، كه نمونههاى آن در زندگى ماشينى غرب ديده مىشود، درمىآورد. و اگر گروهى مذهب را عامل بازدارنده ترقىو پيشرفتيا رجوع و بازگشتبه عصر جاهلى معرفى مىكنند، ناظر به چنين مذهبهاى رهبرى نشده است كه چنين نتايج زشتى را به دنبالدارد.
ثانيا مذهب نفىكننده تبعيض است نه تفاوت. تفاوتهاى مثبتبين افراد قابل حذف نيست. آن گونه اختلافات قابل حذف است كه ريشههاى سرشتى و خلقتى نداشته و قدرت و زور، تحميلگر آنها باشد.
حاشیه . ایشان دین را یک چهار گوشی فرض کرده اند که در هر گوشه اش یکی از ابعاد فوق الذکر قرار دارد در حالیکه با توضیحاتی که فرمودند هر یک از این ابعاد ، برای دینداری باید فرض شود نه دین .
و از طرفی آن دینی که دینداری اش داراری این ابعاد است پس لاجرم باید دارای اصول و فروع مشخص برای تمامی بخشهای زندگی باشد .
و همچنین شایان الذکر است که دین از منظر ایشان فقط آسمانی می باشد ، و مکاتب و ادیان ( به اصطلاح ) غیر آسمانی از تعریف دین خارج اند .
مأخذ : وبلاگ نیلوفر ( استاد مصطفی ملکیان ) .