اسراف در غذا .

ابن خولى كاسه‏اى از شير و عسل برايش آورد حضرت از نوشيدن خوددارى كرد و فرمود دو شربت در يك جا و دو ظرف در يك ظرف؟ بعد فرمود: من بر كسى حرام نمى‏كنم كه مكروه ميدارم در اينجا فخر كنم و فرداى قيامت به زياده روى دنيا حساب پس دهم و تواضع را دوست ميدارم كه هر كه براى خدا تواضع كند خدا او را رفعت دهد.

 

شانه زدن .

پيغمبر (ص) سرش را با «مدرى» (نوعى شانه) شانه ميزد، و زنانش او را شانه ميزدند. و زنانش مواظب بودند كه چه موقع موى و محاسن خود را شانه ميزند تا موهايى كه با شانه از حضرت مى‏ريخت برگيرند، و گويند موهايى كه از آن حضرت امروزه بدست مردم است از همانها است، و اما موهايى كه از سر تراشيدن پيغمبر (ص) در عمره و حج فرو مى‏ريخت، جبرئيل نازل مى‏شد و آنها را بآسمان بالا مى‏برد. و گاه در يك روز دو بار ريش خود را شانه ميزد، و هميشه شانه را پس از شانه زدن زير سر ميگذاشت و مى‏فرمود شانه زدن و با را از بين مى‏برد، و ريشها را از زير 40 بار شانه ميزد. و از بالا هفت بار شانه ميزد و مى‏فرمود: اين كار حافظه را زياد ميكند و بلغم را از بين مى‏برد. و در روايتى نقل شده كه فرمود: هر كس شانه را هفت بار بر سر و رويش و سينه‏اش‏ بكشد هيچ دردى باو نزديك نخواهد شد.


استعمال عطر و بوي خوش .

از حضرت صادق (ع)، پيغمبر اكرم (ص) براى بوى خوش بيش از غذا خرج مى‏كرد.

و حضرت باقر ميفرمايد: سه خصلت در پيغمبر (ص) بود كه در هيچ كس ديگر نبود، سايه نداشت، و از هيچ راهى نمى‏گذشت مگر آنكه هر كس بعد از دو سه روز كه از آنجا رد مى‏شد از بوى خوشى كه از وى باقى مانده بود مى‏فهميد كه حضرتش از آنجا رد شده، و بر هيچ سنگ و درختى عبور نميكرد مگر آنكه براى او خم مى‏شدند، و هيچ بوى خوشى برايش نمى‏آوردند مگر آنكه بخود مى‏ماليد، و مى‏فرمود: اين بويش مطبوع و خوب و حمل نمودنش آسان است و اگر هم آن عطر را بكار نمى‏برد انگشتانش را در آن مى‏نهاد و بعد مى‏مكيد، و مى‏فرمود: خداوند لذت مرا در زنان و بوى خوش و روشنى چشم مرا در نماز و روزه قرار داده است.

 

 

آرايش و پيرايش كردن .

پيغمبر (ص) در آينه نگاه مى‏كرد و موهاى سرش را منظم مى‏نمود و شانه‏ مى‏زد و گاه در آب نگاه مى‏نمود و موهايش را مرتب مى‏فرمود، پيغمبر براى اصحاب خود نيز خود را آراسته مى‏كرد، تا چه رسد به اهل خود، و اين مطلب را به عايشه گوش زد كرد، وقتى عايشه ديد حضرت در ظرف آبى كه در منزل بود نگاه مى‏كند و موى خود را منظم مى‏نمايد تا بنزد اصحاب بيرون رود، گفت پدر و مادرم فدايت در آب نگاه ميكنى و زلفت را منظم مى‏سازى در حالى كه تو يك پيامبرى و بهترين خلق خدايى؟ پيامبر (ص) فرمود خداوند دوست دارد كه بنده چون به سوى برادران خود بيرون ميرود خود را براى آنها منظم كند و خود را بيارايد و زيبا سازد.

 

پيامبر (ص) به بدن روغن ماليد و يكنفر بدن او را روغن مى‏ماليد تا به قسمتى ميرسيد كه زير شلوار بود و آن قسمت را خود حضرت انجام مى‏داد، حضرت در سفرها شيشه روغن (بدن) و سرمه‏دان و قيچى و مسواك و شانه را از خود جدا نمى‏كرد، و در روايت ديگر: نخ و سوزن و گرزن و چرم را نيز با خود بر مى‏داشت، و لباس خود را مى‏دوخت، و نعلين خود را وصله مى‏زد، و وقت مسواك كردن دندانها را از عرض مسواك‏ مى‏كرد (يعنى از بالا به پائين).

مسواك در مستراح دهان را بدبو كند. و از پيغمبر (ص) فرمود: مسواك بر فصاحت مرد مى‏افزايد .

حضرت رضا (ع) ظرفى داشت كه در آن پنج مسواك بود و بر هر كدام اسم يكى از نمازهاى پنجگانه نوشته بود، كه با هر يك از آنها در همان نمازى كه اسم آن نوشته بود مسواك مى‏نمود.

 

از امالى شيخ طوسى: از حضرت صادق (ع) فرمود: خداوند زيبائى و آراستگى را دوست دارد، و نكبت و بد حالى را مكروه دارد، و خداوند متعال دوست دارد كه وقتى نعمتى به بنده‏اش ارزانى مى‏كند اثر آن را بر او ببيند، پرسيدند چگونه؟ حضرت فرمود: لباسش را تميز نگهدارد و خود را خوشبو سازد و خانه‏اش را سفيد و گچكارى نمايد و صحن خانه‏اش را بروبد، حتى آنكه چراغ افروختن پيش از غروب آفتاب فقر را بر طرف مى‏كند و بر روزى مى‏افزايد .

 و نيز از آن حضرت روايت است كه اگر : كسى براى شما شاخه گلى آورد آن را ببوييد و بر ديده نهيد كه گل از بهشت است‏ .

مالك جهنى گويد: مقدارى گل خدمت حضرت صادق (ع) بردم، آنها را گرفت و بوييد و بر ديده نهاد و فرمود: هر كس گلى بدستش رسيد ببويد و بر ديدگان نهد و بگويد: (خداوندا بر محمد و آل محمد درود بفرست)، قبل از آنكه گل را بيافكند آمرزيده خواهد شد.

و نيز از آن حضرت: عطر بر شارب ماليدن از اخلاق انبياء و فرشتگان است.

از پيامبر (ص): هر زنى كه بوى خوش بكار برد و از خانه‏اش بيرون رود مورد لعن خداوند است تا آنكه بخانه باز گردد.

حسن بن منذر گويد: وقتى پيامبر (ص) را به معراج بردند، زمين از دورى حضرت اندوهناك شد و درخت آصف را رويانيد، و چون حضرت بزمين بازگشت زمين خوشحال شد و گل سرخ را رويانيد، بنا بر اين هر كس مى‏خواهد بوى پيغمبر (ص) را استشمام كند، گل سرخ را ببويد.

از فردوس از انس: پيغمبر (ص) فرمود: گل سفيد در شب معراج از عرق من خلق شد، و گل سرخ از عرق جبرئيل و گل زرد از عرق براق. و از آن حضرت (ع): گلاب به آبرو و رونق انسان مى‏افزايد، و فقر را مى‏برد. از ثمالى، از امام (ع): هر كه گلاب به صورت بزند، در آن روز فقر و بدى و شومى نبيند، و هر كه خواهد گلاب بزند؛ صورت دوستان را گلاب بزند و خدا را حمد كند و بر پيغمبر (ص) درود فرستد

از حسن بن منذر، از امام (ع): در بو و روغن گل نرگس فضائل و خوبى‏هاى بسيار است، چون آتش بر ابراهيم خاموش شد و خداوند آن را سرد و سلامت گردانيد،

خداوند در آن آتش گل نرگس رويانيد و اصل اين گل در آنهاست كه خداوند عز و جل در آن زمان رويانيده.

 

لباس پوشيدن .

پيغمبر (ص): وقتى لباس نو مى‏پوشيد مى‏فرمود: (سپاس خداوندى را كه بمن‏ لباس داد كه عورت خود را بپوشم و خود را در بين مردم بآن بيارايم).

و وقت در آوردن لباس اول طرف چپ را بيرون مى‏آورد، و از كارهاى حضرت وقت پوشيدن لباس نو اين بود كه خدا را حمد مى‏كرد و بعد فقيرى را مى‏خواست و لباس كهنه را به او مى‏داد و مى‏فرمود: هيچ مسلمانى مسلمان ديگر را از لباس خود نپوشاند جز آنكه در اين دنيا و بعد از مرگ در پناه و نگهدارى و خير و امان خداوند عز و جل مى‏باشد، و چون لباس مى‏پوشيد و بر مى‏خاست پيش از بيرون رفتن مى‏فرمود:

 (خداوندا بكمك تو مى‏پوشم، و فقط به تو توجه مى‏كنم، و به تو پناه مى‏برم و بر تو توكل مى‏نمايم، خداوندا تو معتمد و تكيه‏گاه و اميد من ميباشى، خداوندا مهمات و غير مهمات مرا كفايت كن، و آنچه را كه من بدان توجه ندارم و آنچه را كه تو بهتر از من خبر دارى و ميدانى كفايت كن، كه هر كه در جوار تو باشد عزيز خواهد بود، و ثناء و مدح تو بزرگ است، و جز تو خدايى نميباشد، خداوندا تو بر تقوايم بيفزا و گناهم را ببخش، و بهر كار كه رو مى‏آورم تو مرا به نيكى و خير با آن روبرو كن).

 

 

انگشتر حضرت .

پيغمبر (ص) انگشترى از نقره بدست مى‏كرد كه نگين آن مال حبشه بود و نگين را به آخرين بند انگشت متصل به كف دست قرار مى‏داد و انگشترى از آهن نقره نشان بدست داشت كه معاذ بن جبل به او هديه كرده بود و بر آن كلمه «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» نقش بود. انگشتر را بدست راست مى‏نمود و بعد بدست چپ انتقال داد و آخرين انگشترى كه بهنگام وفات در دست داشت از نقره بود و نگينش نيز نقره بود. چنان كه مردم انگشتر بدست مى‏كنند و بر آن بود «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ».

و با دست چپ استنجاء (   ) مى‏كرد، در حالى كه انگشتر در آن دست بود و روايت است كه همواره تا دم مرگ انگشتر در دست راستش بود و بسيار بود كه انگشتر را به انگشت وسط مى‏كرد، در مفصل دومى و گاه بهمين نحو به شست مى‏نمود، و چه بسا كه وقتى پيش اصحاب مى‏آمد نخى به انگشتر بسته بود كه چيزى را بخاطر آورد و با انگشترها نامه‏ها مهر مى‏نهاد و مى‏فرمود مهر برنامه امان از تهمت است.

 

 

كفش حضرت .

نعلين پيغمبر (ص) دو بند داشت كه بين انگشتان قرار مى‏گرفت، و كمر نعلين باريك كه بطرف پاشنه بطورى زيبا باريك مى‏شد و نوك تيز نبود، و قسمتى در موضع شى‏ء خارجى كم و اندك بود، و بسيارى اوقات پوست دباغى شده بى‏مو مى‏پوشيد، و در به پا كردن نعلين ابتدا به پاى راست مى‏فرمود، و وقت در آوردن به پاى چپ آغاز مى‏كرد، و امر مى‏فرمود: يا هر دو لنگ نعلين را به پا كنند يا هيچ كدام را و دوست نداشت كه يك پا كفش و يك پا برهنه باشد، و از كفش‏ها همه نوع را مى‏پوشيد.

 

طرز خوابيدن .

آنچه بهنگام خواب مى‏فرمود:بهنگام خواب آية الكرسى مى‏خواند و مى‏فرمود: جبرئيل بر من درآمد و فرمود: اى محمد عفريتى از جن ترا در خواب رنج مى‏دهد بر تو باد به آية الكرسى.

آنچه پس از بيدار شدن مى‏فرمود:

از حضرت باقر (ع) مى‏فرمايد: پيغمبر هيچ گاه از خواب بر نمى‏خاست جز آنكه براى خدا سجده مى‏كرد،و در روايت است كه پيغمبر (ص) نمى‏خوابيد مگر آنكه مسواك را زير سر مى‏نهاد و چون سر از خواب بر مى‏داشت، قبل از هر چيز مسواك مى‏كرد. و فرمود: من به مسواك كردن، مأمور شدم آنچنان كه ترسيدم بر من واجب باشد. و از دعاهايى كه وقت بيدار شدن مى‏خواند اين بود: «سپاس خداوندى را كه پس از مردن زنده‏ام ساخت، پروردگار من آمرزنده و شكرگزار است.» و مى‏فرمود:«خداوندا من خير و نور و هدايت و بركت و پاكى و سلامت امروز را از تو مسألت مى‏نمايم، خداوندا خيرات امروز و هر خوبى كه در اين روز واقع خواهد شد از تو مسألت دارم و از شر بديهاى امروز و شرهايى كه واقع خواهد شد بتو پناه مى‏برم».

پيغمبر (ص) در هر شب سه بار مسواك مى‏كرد، يك بار قبل از خواب و بار دوم‏ پس از بيدار شدن براى نماز شب و بار سوم قبل از بيرون رفتن براى نماز صبح (در مسجد) و با چوب اراك (كه درختى است در حجاز كه چوبهايش را اكنون براى مسواك بكار مى‏برند) مسواك مى‏نمود، جبرئيل او را باين كار امر كرده بود.

 

 

استحمام .

 و حضرت كاظم (ع) فرمود: گرسنه و با شكم خالى به حمام نرويد و قبل از دخول حمام چيزى ميل كنيد. از كتاب محاسن از حضرت صادق (ع): فرمود: بحمام نرويد، مگر آنكه‏ چيزى خورده باشيد كه آتش معده را فرو نشاند، و اين كار براى حفظ نيروى بدن بهتر است و نيز با شكم پر وارد حمام مشويد. و نيز فرمود: خواندن قرآن در حمام مانعى ندارد، اگر براى خدا باشد نه آزمايش صداى خود .

حضرت امام حسن (ع) از حمام بيرون آمد، مردى باو گفت: استحمام شما عافيت باد. حضرت فرمود اى احمق اين چه سخن بى‏پايه‏ايست كه ميگوئى؟! مرد گفت حمام شما عافيت باد. فرمود: اگر حمام عافيت است راحت بدن چيست؟ مرد گفت:

حميم شما عافيت باد فرمود نميدانى كه حميم عرق كردن است، مرد گفت پس چه بگويم: امام فرمود: بگو: پاكيزگى تو عافيت و پاك باد !