آداب زندگاني حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم (2 )
اسراف در غذا .
ابن خولى كاسهاى از شير و عسل برايش آورد حضرت از نوشيدن خوددارى كرد و فرمود دو شربت در يك جا و دو ظرف در يك ظرف؟ بعد فرمود: من بر كسى حرام نمىكنم كه مكروه ميدارم در اينجا فخر كنم و فرداى قيامت به زياده روى دنيا حساب پس دهم و تواضع را دوست ميدارم كه هر كه براى خدا تواضع كند خدا او را رفعت دهد.
شانه زدن .
پيغمبر (ص) سرش را با «مدرى» (نوعى شانه) شانه ميزد، و زنانش او را شانه ميزدند. و زنانش مواظب بودند كه چه موقع موى و محاسن خود را شانه ميزند تا موهايى كه با شانه از حضرت مىريخت برگيرند، و گويند موهايى كه از آن حضرت امروزه بدست مردم است از همانها است، و اما موهايى كه از سر تراشيدن پيغمبر (ص) در عمره و حج فرو مىريخت، جبرئيل نازل مىشد و آنها را بآسمان بالا مىبرد. و گاه در يك روز دو بار ريش خود را شانه ميزد، و هميشه شانه را پس از شانه زدن زير سر ميگذاشت و مىفرمود شانه زدن و با را از بين مىبرد، و ريشها را از زير 40 بار شانه ميزد. و از بالا هفت بار شانه ميزد و مىفرمود: اين كار حافظه را زياد ميكند و بلغم را از بين مىبرد. و در روايتى نقل شده كه فرمود: هر كس شانه را هفت بار بر سر و رويش و سينهاش بكشد هيچ دردى باو نزديك نخواهد شد.
استعمال عطر و بوي خوش .
از حضرت صادق (ع)، پيغمبر اكرم (ص) براى بوى خوش بيش از غذا خرج مىكرد.
و حضرت باقر ميفرمايد: سه خصلت در پيغمبر (ص) بود كه در هيچ كس ديگر نبود، سايه نداشت، و از هيچ راهى نمىگذشت مگر آنكه هر كس بعد از دو سه روز كه از آنجا رد مىشد از بوى خوشى كه از وى باقى مانده بود مىفهميد كه حضرتش از آنجا رد شده، و بر هيچ سنگ و درختى عبور نميكرد مگر آنكه براى او خم مىشدند، و هيچ بوى خوشى برايش نمىآوردند مگر آنكه بخود مىماليد، و مىفرمود: اين بويش مطبوع و خوب و حمل نمودنش آسان است و اگر هم آن عطر را بكار نمىبرد انگشتانش را در آن مىنهاد و بعد مىمكيد، و مىفرمود: خداوند لذت مرا در زنان و بوى خوش و روشنى چشم مرا در نماز و روزه قرار داده است.
آرايش و پيرايش كردن .
پيغمبر (ص) در آينه نگاه مىكرد و موهاى سرش را منظم مىنمود و شانه مىزد و گاه در آب نگاه مىنمود و موهايش را مرتب مىفرمود، پيغمبر براى اصحاب خود نيز خود را آراسته مىكرد، تا چه رسد به اهل خود، و اين مطلب را به عايشه گوش زد كرد، وقتى عايشه ديد حضرت در ظرف آبى كه در منزل بود نگاه مىكند و موى خود را منظم مىنمايد تا بنزد اصحاب بيرون رود، گفت پدر و مادرم فدايت در آب نگاه ميكنى و زلفت را منظم مىسازى در حالى كه تو يك پيامبرى و بهترين خلق خدايى؟ پيامبر (ص) فرمود خداوند دوست دارد كه بنده چون به سوى برادران خود بيرون ميرود خود را براى آنها منظم كند و خود را بيارايد و زيبا سازد.
پيامبر (ص) به بدن روغن ماليد و يكنفر بدن او را روغن مىماليد تا به قسمتى ميرسيد كه زير شلوار بود و آن قسمت را خود حضرت انجام مىداد، حضرت در سفرها شيشه روغن (بدن) و سرمهدان و قيچى و مسواك و شانه را از خود جدا نمىكرد، و در روايت ديگر: نخ و سوزن و گرزن و چرم را نيز با خود بر مىداشت، و لباس خود را مىدوخت، و نعلين خود را وصله مىزد، و وقت مسواك كردن دندانها را از عرض مسواك مىكرد (يعنى از بالا به پائين).
مسواك در مستراح دهان را بدبو كند. و از پيغمبر (ص) فرمود: مسواك بر فصاحت مرد مىافزايد .
حضرت رضا (ع) ظرفى داشت كه در آن پنج مسواك بود و بر هر كدام اسم يكى از نمازهاى پنجگانه نوشته بود، كه با هر يك از آنها در همان نمازى كه اسم آن نوشته بود مسواك مىنمود.
از امالى شيخ طوسى: از حضرت صادق (ع) فرمود: خداوند زيبائى و آراستگى را دوست دارد، و نكبت و بد حالى را مكروه دارد، و خداوند متعال دوست دارد كه وقتى نعمتى به بندهاش ارزانى مىكند اثر آن را بر او ببيند، پرسيدند چگونه؟ حضرت فرمود: لباسش را تميز نگهدارد و خود را خوشبو سازد و خانهاش را سفيد و گچكارى نمايد و صحن خانهاش را بروبد، حتى آنكه چراغ افروختن پيش از غروب آفتاب فقر را بر طرف مىكند و بر روزى مىافزايد .
و نيز از آن حضرت روايت است كه اگر : كسى براى شما شاخه گلى آورد آن را ببوييد و بر ديده نهيد كه گل از بهشت است .
مالك جهنى گويد: مقدارى گل خدمت حضرت صادق (ع) بردم، آنها را گرفت و بوييد و بر ديده نهاد و فرمود: هر كس گلى بدستش رسيد ببويد و بر ديدگان نهد و بگويد: (خداوندا بر محمد و آل محمد درود بفرست)، قبل از آنكه گل را بيافكند آمرزيده خواهد شد.
و نيز از آن حضرت: عطر بر شارب ماليدن از اخلاق انبياء و فرشتگان است.
از پيامبر (ص): هر زنى كه بوى خوش بكار برد و از خانهاش بيرون رود مورد لعن خداوند است تا آنكه بخانه باز گردد.
حسن بن منذر گويد: وقتى پيامبر (ص) را به معراج بردند، زمين از دورى حضرت اندوهناك شد و درخت آصف را رويانيد، و چون حضرت بزمين بازگشت زمين خوشحال شد و گل سرخ را رويانيد، بنا بر اين هر كس مىخواهد بوى پيغمبر (ص) را استشمام كند، گل سرخ را ببويد.
از فردوس از انس: پيغمبر (ص) فرمود: گل سفيد در شب معراج از عرق من خلق شد، و گل سرخ از عرق جبرئيل و گل زرد از عرق براق. و از آن حضرت (ع): گلاب به آبرو و رونق انسان مىافزايد، و فقر را مىبرد. از ثمالى، از امام (ع): هر كه گلاب به صورت بزند، در آن روز فقر و بدى و شومى نبيند، و هر كه خواهد گلاب بزند؛ صورت دوستان را گلاب بزند و خدا را حمد كند و بر پيغمبر (ص) درود فرستد
از حسن بن منذر، از امام (ع): در بو و روغن گل نرگس فضائل و خوبىهاى بسيار است، چون آتش بر ابراهيم خاموش شد و خداوند آن را سرد و سلامت گردانيد،
خداوند در آن آتش گل نرگس رويانيد و اصل اين گل در آنهاست كه خداوند عز و جل در آن زمان رويانيده.
لباس پوشيدن .
پيغمبر (ص): وقتى لباس نو مىپوشيد مىفرمود: (سپاس خداوندى را كه بمن لباس داد كه عورت خود را بپوشم و خود را در بين مردم بآن بيارايم).
و وقت در آوردن لباس اول طرف چپ را بيرون مىآورد، و از كارهاى حضرت وقت پوشيدن لباس نو اين بود كه خدا را حمد مىكرد و بعد فقيرى را مىخواست و لباس كهنه را به او مىداد و مىفرمود: هيچ مسلمانى مسلمان ديگر را از لباس خود نپوشاند جز آنكه در اين دنيا و بعد از مرگ در پناه و نگهدارى و خير و امان خداوند عز و جل مىباشد، و چون لباس مىپوشيد و بر مىخاست پيش از بيرون رفتن مىفرمود:
(خداوندا بكمك تو مىپوشم، و فقط به تو توجه مىكنم، و به تو پناه مىبرم و بر تو توكل مىنمايم، خداوندا تو معتمد و تكيهگاه و اميد من ميباشى، خداوندا مهمات و غير مهمات مرا كفايت كن، و آنچه را كه من بدان توجه ندارم و آنچه را كه تو بهتر از من خبر دارى و ميدانى كفايت كن، كه هر كه در جوار تو باشد عزيز خواهد بود، و ثناء و مدح تو بزرگ است، و جز تو خدايى نميباشد، خداوندا تو بر تقوايم بيفزا و گناهم را ببخش، و بهر كار كه رو مىآورم تو مرا به نيكى و خير با آن روبرو كن).
انگشتر حضرت .
پيغمبر (ص) انگشترى از نقره بدست مىكرد كه نگين آن مال حبشه بود و نگين را به آخرين بند انگشت متصل به كف دست قرار مىداد و انگشترى از آهن نقره نشان بدست داشت كه معاذ بن جبل به او هديه كرده بود و بر آن كلمه «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» نقش بود. انگشتر را بدست راست مىنمود و بعد بدست چپ انتقال داد و آخرين انگشترى كه بهنگام وفات در دست داشت از نقره بود و نگينش نيز نقره بود. چنان كه مردم انگشتر بدست مىكنند و بر آن بود «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ».
و با دست چپ استنجاء ( ) مىكرد، در حالى كه انگشتر در آن دست بود و روايت است كه همواره تا دم مرگ انگشتر در دست راستش بود و بسيار بود كه انگشتر را به انگشت وسط مىكرد، در مفصل دومى و گاه بهمين نحو به شست مىنمود، و چه بسا كه وقتى پيش اصحاب مىآمد نخى به انگشتر بسته بود كه چيزى را بخاطر آورد و با انگشترها نامهها مهر مىنهاد و مىفرمود مهر برنامه امان از تهمت است.
كفش حضرت .
نعلين پيغمبر (ص) دو بند داشت كه بين انگشتان قرار مىگرفت، و كمر نعلين باريك كه بطرف پاشنه بطورى زيبا باريك مىشد و نوك تيز نبود، و قسمتى در موضع شىء خارجى كم و اندك بود، و بسيارى اوقات پوست دباغى شده بىمو مىپوشيد، و در به پا كردن نعلين ابتدا به پاى راست مىفرمود، و وقت در آوردن به پاى چپ آغاز مىكرد، و امر مىفرمود: يا هر دو لنگ نعلين را به پا كنند يا هيچ كدام را و دوست نداشت كه يك پا كفش و يك پا برهنه باشد، و از كفشها همه نوع را مىپوشيد.
طرز خوابيدن .
آنچه بهنگام خواب مىفرمود:بهنگام خواب آية الكرسى مىخواند و مىفرمود: جبرئيل بر من درآمد و فرمود: اى محمد عفريتى از جن ترا در خواب رنج مىدهد بر تو باد به آية الكرسى.
آنچه پس از بيدار شدن مىفرمود:
از حضرت باقر (ع) مىفرمايد: پيغمبر هيچ گاه از خواب بر نمىخاست جز آنكه براى خدا سجده مىكرد،و در روايت است كه پيغمبر (ص) نمىخوابيد مگر آنكه مسواك را زير سر مىنهاد و چون سر از خواب بر مىداشت، قبل از هر چيز مسواك مىكرد. و فرمود: من به مسواك كردن، مأمور شدم آنچنان كه ترسيدم بر من واجب باشد. و از دعاهايى كه وقت بيدار شدن مىخواند اين بود: «سپاس خداوندى را كه پس از مردن زندهام ساخت، پروردگار من آمرزنده و شكرگزار است.» و مىفرمود:«خداوندا من خير و نور و هدايت و بركت و پاكى و سلامت امروز را از تو مسألت مىنمايم، خداوندا خيرات امروز و هر خوبى كه در اين روز واقع خواهد شد از تو مسألت دارم و از شر بديهاى امروز و شرهايى كه واقع خواهد شد بتو پناه مىبرم».
پيغمبر (ص) در هر شب سه بار مسواك مىكرد، يك بار قبل از خواب و بار دوم پس از بيدار شدن براى نماز شب و بار سوم قبل از بيرون رفتن براى نماز صبح (در مسجد) و با چوب اراك (كه درختى است در حجاز كه چوبهايش را اكنون براى مسواك بكار مىبرند) مسواك مىنمود، جبرئيل او را باين كار امر كرده بود.
استحمام .
و حضرت كاظم (ع) فرمود: گرسنه و با شكم خالى به حمام نرويد و قبل از دخول حمام چيزى ميل كنيد. از كتاب محاسن از حضرت صادق (ع): فرمود: بحمام نرويد، مگر آنكه چيزى خورده باشيد كه آتش معده را فرو نشاند، و اين كار براى حفظ نيروى بدن بهتر است و نيز با شكم پر وارد حمام مشويد. و نيز فرمود: خواندن قرآن در حمام مانعى ندارد، اگر براى خدا باشد نه آزمايش صداى خود .
حضرت امام حسن (ع) از حمام بيرون آمد، مردى باو گفت: استحمام شما عافيت باد. حضرت فرمود اى احمق اين چه سخن بىپايهايست كه ميگوئى؟! مرد گفت حمام شما عافيت باد. فرمود: اگر حمام عافيت است راحت بدن چيست؟ مرد گفت:
حميم شما عافيت باد فرمود نميدانى كه حميم عرق كردن است، مرد گفت پس چه بگويم: امام فرمود: بگو: پاكيزگى تو عافيت و پاك باد !