آداب زندگاني حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم (1 )
تواضع حضرت .
انس بن مالك گويد: هيچ كسى نزد مردم از پيغمبر (ص) محبوبتر نبود و چون او را مىديدند برايش برنمىخاستند كه مىدانستند حضرت از اين كارها خوشش نميآيد.
كار در خانه .
از عايشه پرسيدم: پيغمبر (ص) در خانه چه مىكرد؟ گفت: جامهاش را مىدوخت و نعلين خود را پينه ميكرد، و كارهايى كه يك مرد با اهل خود ميكند مىنمود.
خياطي .
از عايشه: محبوبترين كارها براى پيغمبر (ص) خياطى بود.
سرزنش نكردن .
از انس بن مالك ( خدمتكار حضرت ) : من 9 سال پيغمبر (ص) را خدمت مىكردم و به خاطر ندارم كه هرگز يك بار بمن گفته باشد چرا چنين نكردى، اين كار را انجام ندادى، و هرگز مرا بر چيزى شماتت ننمود.
بوي خوش دهان .
و نيز انس گويد: من ده سال با پيغمبر (ص) مصاحبت داشتم و انواع عطرها را استشمام كردهام ولى هرگز بويى از بوى دهان حضرتش بهتر نيافتم .
احترام به مهمان .
چون يكى از اصحاب به ملاقات او مىآمد حضرت با او بر مىخاست و جدا نمىشد تا طرف جدا و
منصرف شود و برگردد و چون يكى از اصحاب بوى مىرسيد و دست ميداد و مصافحه مىنمود پيغمبر (ص) دست خود را از دست او نمىكشيد تا طرف قبلا دست خود را درآورد و هرگز پاهايش را جلو همنشينى دراز نكرد و هيچ كس در محضر او نمىنشست مگر اينكه وقتى ميخواست برخيزد پيغمبر به احترام او بر مىخاست .
شجاعت .
از على (ع): در ميدان بدر مرا مشاهده كرديد كه ما به پيغمبر (ص) پناه مىبرديم و از همه ما بدشمن نزديك نزديكتر و در حمله سختتر و شديدتر بود
وفاي به عهد .
از ابى الحميساء: من قبل از بعثت دنبال پيغمبر مىرفتم موقعى با او مكانى را وعدهگاه ملاقات قرار داديم ولى تا دو شبانه روز فراموش كردم، روز سوم خدمتش رفتم فرمود اى جوان مرا به مشقت انداختى سه روز است اينجا (بانتظار تو) ماندهام .
مزاح كردن .
از پيغمبر (ص) روايت است كه فرمود: من مزاح ميكنم ولى جز حق نميگويم.
از يونس شيبانى: حضرت صادق (ع) بمن فرمود: شوخى شما با يك ديگر چگونه است؟
گفتم: كم است، فرمود چرا شوخى نميكنيد كه شوخى از خوش اخلاقى مايه مىگيرد و با شوخى دل برادر (مؤمن) خود را شاد ميكنى. پيغمبر (ص) با مردم شوخى ميكرد براى آنكه آنان را خوشحال كند.
گريه براي رحلت دوست .
از خالد بن سلمة مخزومى: چون زيد بن حارثه از دنيا رفت پيغمبر (ص) به خانهاش رفت، دختر زيد چون حضرت را ديد بناى ناله و گريه نهاد، پيغمبر (ص) بشدت گريست. گفت: يكى از اصحاب گفت يا رسول اللَّه (ص) اين چه حالت است؟
فرمود اين از شوق دوست است نسبت به دوست.
غذا خوردن .
چون با مردم غذا ميخورد اول همه دست بغذا ميبرد و آخر همه دست ميكشيد و از جلوى خود غذا ميخورد و اگر غذا خرما و رطب بود از همه طرف ظرف تناول ميكرد و آب را بر سه نفس مينوشيد و آب را ميمكيد و آن را نمىبلعيد و دست راست را براى خوردن و آشاميدن و دادن و گرفتن بكار ميبرد و جز با دست راست چيزى را اخذ نميكرد و جز با دست راست عطا نميكرد و دست چپش براى ديگر كارهاى بدنش بود و بدست راست ابتدا كردن را در همه كارها از لباس پوشيدن و كفش بپا كردن و براه افتادن دوست ميداشت .
از غذا نه تعريف ميكرد نه بدگوئى مىنمود و اصحابش در محضر او در سخن نزاع نمىكردند و اين محدث در بارهاش ميگويد هرگز پيش از پيامبر و بعد از او مانندش را نديدم
دعا كردن .
در وقت دعا گفتن سه بار دعا ميكرد دعا را تكرار مينمود او چون حرف ميزد يك بار ميگفت و چون اجازه ميگرفت سه بار اجازه ميگرفت و سخنش شمرده و با فاصله ادا مىكرد كه مستمعان آن را ضبط كنند
نماز جماعت .
پيغمبر از همه مردم نمازش را در جماعت خفيفتر مىخواند
احترام به بزرگان قوم .
از جرير بن عبد اللَّه، گويد: چون پيغمبر مبعوث گشت براى بيعت به محضرش شتافتم فرمود: اى جرير براى چه آمدهاى؟ گفتم تا بدست تو مسلمان شوم، حضرت عبايش را برايم پهن كرد و سپس رو باصحاب كرد و فرمود: چون بزرگ و كريم قومى بنزد شما آيد او را گرامى داريد
خلاء حضرت .
از عايشه گويد: به پيغمبر عرضه داشتم كه هر گاه از مستراح بيرون آمديد بدنبال شما رفتم و مدفوعى از شما نديدم فقط بوى مشك شنيدم، فرمود: اى عايشه ما پيغمبران پيكرمان چون ارواح بهشتيان آفريده شده كه هر چه از ما بيرون شود زمين آن را فرو ميبرد
احترام به نام محمد .
از ابى رافع، گويد: از پيغمبر (ص) شنيدم كه مىگفت: اگر اسم كسى را محمد گذاشتيد به او حرف زشت نگوئيد و سيلى بر رخسارش نزنيد. خانهاى كه در آن اسم محمد (ص) باشد مبارك است. و مجلسى كه در آن محمد (ص) است و رفيقانى كه در آن نام محمد است مبارك مىباشد.
آداب مجالس .
مردى وارد مسجد شد و پيغمبر تنها بود حضرت خود را بكنار كشيد و براى او جا باز كرد، مرد گفت يا رسول اللَّه جا زياد و وسيع است، حضرتش فرمود: حق مسلمان بر مسلمان اينست كه وقتى ببيند كه مىخواهد در كنارش بنشيند كنارتر برود و براى او جا باز كند
و نيز از آن حضرت روايت است كه پيغمبر بيشتر رو به قبله مىنشست.
از امام ششم مروى است كه پيغمبر فرمود هر كس از مجلسى بر ميخزد و ميرود و دو باره بر مىگردد به جاى خود اولى و مقدم است.
آداب نشستن .
از كتاب محاسن: پيغمبر (ص) سه گونه مىنشست: يكى قرفصاء و آن باين نحو است كه كپل بر زمين قرار گيرد و رانها بچسبد و دست دور ساق پا حلقه شود، و گاه بر دو زانو مىنشست و گاه يك پا را تا مىكرد و پاى ديگر را بر آن قرار مىداد، و هرگز ديده نشد كه چهار زانو بنشيند، و دو زانو مىنشست و هرگز تكيه نمىكرد.
شيريني و آب ولرم براي افطار .
از حضرت صادق (ع): پيغمبر (ص) با شيرينى افطار مىفرمود و اگر شيرينى نمىيافت با آب ولرم افطار مىكرد و مىفرمود كه كبد و معده را شست و شو مىدهد و تميز مىنمايد و دهان را خوشبو مىسازد، و دندانها و سياهى و قرنيه چشم را محكم و چشم را تيز بين مىنمايد و گناهان را كاملا مىشويد و رگهايى كه به هيجان در مىآيد و همچنين صفراء را آرام ميكند و بلغم را برطرف ميكند و حرارت معده را فرو مىنشاند و دردسر را از بين مىبرد.
علاقه به غذاي پالوده .
يكى از اصحاب روزى پالوده برايش آورد، حضرت از آن ميل كرد و از آورنده آن پرسيد: اين از چيست اى ابا عبد اللَّه؟ گفت پدرم و مادرم فدايت روغن و عسل را در ديگ سنگى ميريزيم و بر آتش مىنهيم تا بجوشد، آنگاه مغز گندم را مىگيريم و بر آن روغن و عسل مىريزيم و بهم مىزنيم تا سرخ شود و اين فالوده كه مىبينيد بدست مىآيد.
پيغمبر (ص) فرمود: اين غذاى بسيار خوبى است.