مراتب دعا

 

امام خميني رحمه الله در كتاب " شرح حديث جنود عقل و جهل ( ص 363 ) در مراتب دعا مي فرمايد :

« اهل معرفت گويند: دعا بر سه گونه است:

يكى، دعاى از روى استعجال، و آن دعاى عامّه است. اينان چون اسير مقاصد نفسانيّه هستند، در دعا نيز شتابزده هستند كه مبادا مقاصد دنياوى يا حيوانى از آنها فوت شود.

ديگر، دعاى از روى احتمال، و اين دعاى ارباب حكمت است. اينان نيز پابند مقاصد خويشند، و احتمال مى‏دهند دعا در جريان امور قضائى دخالت داشته باشد و قضاى حق تعالى‏ مقيّد به دعا باشد؛ از اين جهت دعا كنند.

سوّم، دعاى از روى امتثال است، و اين دعاى اصحاب معارف است. آنان از اسارت نفس بيرون آمدند، و براى آمال نفسانيّه و لذّات خويشتن لَب به دعا نگشايند.

         من گروهى مى‏شناسم ز اوليا             كه زبانشان بسته باشد از دعا «1»

 اينان دعا را براى امتثال امر خدا مى‏كنند. چون دعا خلوت با حق و مخاطبه با محبوب مطلق است، قيام به آن كنند.

حقّا كه انسان اگر به نور معرفت قلبش منوّر باشد و مانند ما اسير سلسله‏هاى شهوات و زندان طبيعت نباشد، هر گز مخاطبه با حق تعالى‏ و توجه و ذكر او را وسيله چيز ديگر قرار نمى‏دهد.

اولياء خدا نظرشان به دعا انقطاع به حق تعالى‏ است، و او و مذاكره و خلوت با او را وسيله خودپرستى و خودخواهى نمى‏كنند؛ بلكه هر چه بخواهند براى آن است كه بابِ مراوده با دوست را مفتوح كنند.

در دل دوست به هر حيله رهى بايد كرد

ما اسيران نفس و شهوت، خدا را براى خُرما مى‏خواهيم، و دوست مطلق را فداى لذّات نفسانيّه مى‏كنيم. و اين از بزرگترين خطاها است كه اگر دل ما حظّى از معرفت داشت و جلوه [اى‏] از محبّت در آن حاصل بود، بايد از خجلت بميريم، و سرِ شرمسارى را تا قيامت به زير افكنيم. آنان اگر چيزى بخواهند، چون كرامت دوست است، مى‏خواهند.

ببين محبّ حقيقى و مجذوب مطلق، علىّ بن أبى طالب- سلام اللَّه عليه- چه مى‏گويد! در دعاى كميل مى‏گويد: «فَهَبْنِي يا إلهِي وَ سَيِّدي وَ مَوْلايَ وَ رَبِّي، صَبَرْتُ عَلى عَذابِكَ فَكَيْفَ أصْبِرُ عَلى فِراقِكَ. وَ هَبْنِي يا إلهي، صَبَرْتُ عَلى حَرِّ نارِكَ فَكَيْفَ أصِبْرُ عَنِ النَّظَرِ إلى كَرامَتِكَ».

اين دوست حقيقى از فراق، خوفناك است و روزگار وصال را مى‏خواهد و مى‏جويد.

         بشنو از نى چون حكايت مى‏كند             از جدائى‏ها شكايت مى‏كند

 تا آن كه مى‏گويد:

        هر كسى او بازماند از اصل خويش             باز جويد روزگارِ وصل خويش

 افتتاح اين كتاب بزرگ از لسان فطرت است، و نيز نظرش به نعمتهاى خدا از آن جهت است كه دار كرامت حق است. علىّ بن أبى طالب، سر حلقه عشّاق خدا، بهشت را براى بهشت نمى‏خواهد؛ چون دار كرامت است مى‏خواهد. ما بيچاره‏ها هر چه مى‏خواهيم براى خود مى‏خواهيم؛ خدا را هم براى خود مى‏خواهيم. عشّاق جمال ازل، هر چه مى‏خواهند براى دوست مى‏خواهند؛ بهشت را هم چون دار كرامت است مى‏خواهند، نه چون جاى خورد و خوراك حيوانى. ما حيوانات، چراگاه بهشت و مراتع آن را مى‏خواهيم و در بهشت هم بيش از آن مقامى نداريم. آنان بهشت و هر چه هست براى دوست مى‏خواهند، و همه چيز را وسيله براى دوست و معرفت و انقطاع به كوى او قرار مى‏دهند.

بارالها! ما را از اين غفلت و خودخواهى نجات ده، و دل ما را از اين اسارت به شهوات و انغمار در لذّات بيرون‏آور.

پروردگارا! حجاب خودخواهى و خودبينى، ما را از وصول به بارگاه تو بازداشته و دل ما را از محبوبِ مطلق منصرف نموده، تو خود اين حجاب را به دست قدرت خود بردار.